ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

تاثیر

پنجشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۷، ۰۶:۱۱ ب.ظ

همیشه برام این حجم از تاثیرگذاریش روم عجیب بوده 

کافی بود ببینم ارومه و حالش خوبه انگار همه دنیا مال منه انگار دیگه خوشبخت تر ازین لحظم وجود نداره 

اونم فقط با شنیدن صداش که ارومه و داره برام حرف میزنه و نمیدونه اونقدر حواسم پرت صداش میشه که یادم میره حرف بزنم 

کاش بود 

یه روز وقتی اروم نگام میکنه محکم بغلش میکنم میچلونمش 

شبیه بار اول گردنشو بوس میکنم و میگم ببین تنها کسی که نرمی گردنتو با لباش لمس کرده و بوی تنتو نفس کشیده خودخودمم 

خیلی دوسش دارم 

اونقدر که تمام حجم و ظرفیت وجودم پر شده از بودنش و دوست داشتنش 

دلم تنگ شده ...

خیلی 

  • ۹۷/۰۹/۲۲

نظرات (۴)

آساره ، عاشق شدی 😍؟
پاسخ:
بودم 😌😉
وای به سلامتی :)
خوشحال شدم عزیزم ❤
خوشبخت باشی و بشی گلم 💜
پاسخ:
عزیزدلم :) 
مرسی 
توام دلت همیشه اروم 
  • حامد سپهر
  • مادر؟
    پاسخ:
    خیر 
    عشق 
  • ❤❤ EXOYAS ❤❤
  • عشق خیلی قشنگه :)))
    امیدوارم همیشه عاشق هم باشین ^_^
    پاسخ:
    هوم 
    ممنونم 
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">