ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

همچنان

چهارشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۷، ۰۲:۱۳ ق.ظ

ما را همه شب نمیبرد خواب

  • ۹۷/۰۸/۳۰

نظرات (۵)

  • هیوا جعفری
  • اسیر شدیم ب خدا:/
    پاسخ:
    هعی ...
  • مریــــ ـــــم
  • یادمه ماه رمضون 4سال پیش ااینو گذاشتم اینستا
    داداشم کامنت زذه بود روزا کمتر بخواب
    :دی
    پاسخ:
    😂
    علت چیست ؟ 
    راه حل رو پیدا کردی اعلام کن😂
    پاسخ:
    در جستجوی راه حل ایز لودیینگ!😂
    زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت...
    حیف شب ها نیست با خوابیدن تباه بشه واقعا؟
    پاسخ:
    سحر خیز بودن نیز چیز خوبیست
  • حامد سپهر
  • حالا روزا میخوابی یا نه؟
    پاسخ:
    گاهی 
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">