ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.
و تو
از
هر آنچه
تاکنون
دیده بودم
زیباتری

بایگانی

بیاید حرف بزنیم

دوشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۷، ۱۱:۱۶ ب.ظ

حوصلم سر رفته ...

  • ۹۷/۰۸/۲۱

نظرات (۸)

سلام به شما
حرف بزن
پاسخ:
سلام 
از چی بگم؟
خودت خوبی؟
پاسخ:
هعی...
نمیدونم
به طرز وحشتناکی محله و کوچه ی ما ساکت هست.
پاسخ:
سکوت شاید چیز خوبی باشه 
بازم سلام :)
خوبی؟!
پاسخ:
بازم سلام تر 
نمیدونم 
  • احوال نویس :)
  • من حوصلم سر نرفته اماکلا بی حوصلم این چن روز نمدونم چرا:|
    پاسخ:
    اره دقیقا بی حوصلگی ...
    برادر زاده م یه ستاره ی خمیری کج و کوله رو گرفت سمتم و گفت: عمه! بیا! ایساره ی آبی!
    ...
    یاد تو افتادم.
    پاسخ:
    عزیزم ...

    هیچی دیگه الان وقت خوابه شبت به خیر :)
    پاسخ:
    :/
    کلا خوب شنیدن از خوب نوشتن سخت تره...
    به نظرم خیلی دیر شده اما اگه چیزی هست که در موردش دوست دارید حرف بزنید بگید...
    پاسخ:
    حرف برای گفتن زیاده ، زیاد ...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">