ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.
و تو
از
هر آنچه
تاکنون
دیده بودم
زیباتری

بایگانی

برام بنویسید

سه شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۷، ۰۳:۵۱ ب.ظ

خب میخوام برام بنویسید 

هرچی طولانی تر بهتر 

راجب هرچیزی هم میتونه باشه 

وبلاگم خودم اخلاقم رفتارم انتقاد پیشنهاد نقطه قوت ضعف 

ناشناس شناس هرچی که خودتون میدونید دیگه

فقط بنویسید ببینم از دید بقیه چطور به نظر میام 

  • ۹۷/۰۴/۱۲

نظرات (۱۴)

  • ۱۲ تیر ۹۷ ، ۱۵:۵۱
  • محسن رحمانی
    • تلاش برای زندگی بهتر .
    پاسخ:
    بله 
  • ۱۲ تیر ۹۷ ، ۱۵:۵۶
  • دختری از جنس باد
    • میشه اینو بازنشر کنی تا یادمون بیفته تو موقعیت خوب بنویسیم
    پاسخ:
    ینی الان موقعیت خوبی نیست ؟
  • ۱۲ تیر ۹۷ ، ۱۶:۰۳
  • یه بنده خدا
    • چون چن روزه میخونمت معافم
    خخخخخخ
    پاسخ:
    :)
  • ۱۲ تیر ۹۷ ، ۱۶:۱۱
  • 00:00 :.
    • نمی دونم
    پاسخ:
    بله 
  • ۱۲ تیر ۹۷ ، ۱۶:۱۱
  • فا رام
    • خیلی گلی عزیزم ⁦^_^⁩
    پاسخ:
    :)
    مرسی فدات
  • ۱۲ تیر ۹۷ ، ۱۶:۲۱
  • دختری از جنس باد
    • نه الان حواسم پرته نمیتونم با تمرکز بنویسم
    ایشالا یادم بیفته بنویسم برات
    پاسخ:
    آهام 
    باشه 
    مرسی
  • ۱۲ تیر ۹۷ ، ۱۶:۲۴
  • 👑هــَمــٰزاٰدِ نــــیلـــگــونـــــ ...
    • دختری مهربون و پر عز اندوه پنهان ...
    گذشتت ازارت میدع(مث من:( )
    میخای همع چیو عز اول شروع کنی ولی هنو تو اصارتی ..اصارت چی !؟خودت میدونی
    اممم واینک یع دل شیشع ای داری:)
    چیزی دگ بع ذهنم نرسید...
    پاسخ:
    دل شیشه ای ....
  • ۱۲ تیر ۹۷ ، ۲۰:۴۰
  • 🍁 غزاله زند
    • آساره‌ی عزیزم (｡♥‿♥｡)
    تو بی شک یکی از اون مهربون‌ترین‌های دل‌نازکی ❤
    همیشه خوشحال باش مهربون جانم🙂💛
    پاسخ:
    مرسی غزل عزیزم 
    :)
    دلم حسابی تنگ شده بود 
  • ۱۲ تیر ۹۷ ، ۲۳:۱۴
  • Aramam .F
    • وبلاگتو دوس دارم:)
    خودتو ایضا:)
    اخلاقتو ایضا:)
    رفتارتو ایضا:)

    انتقاداتم بمونه واسه بعد...
    پاسخ:
    این بعد کی فرامیرسه فرزندم !؟
  • ۱۳ تیر ۹۷ ، ۰۴:۱۷
  • ft LALE
    • حالت خوبه؟
    پاسخ:
    مرسی مرسی شما خوبی؟
  • ۱۳ تیر ۹۷ ، ۱۰:۱۴
  • مهناز ...
    • به نظرم دختر مهربونی هستی.
    و حس می کنم که کمی غمگینی و حسرت بعضی چیزایی رو می خوری که تو گذشته اتفاق افتاده یا تو گذشته مونده.
    امیدوارم که همیشه شاد باشی.
    پاسخ:
    :)
    ممنونم 
    تو هم همینطور 
  • ۱۴ تیر ۹۷ ، ۰۰:۳۵
  • 🍁 غزاله زند
    • به دلِ تنگِ مهربونت بوس 😘😍
    پاسخ:
    :) 
    بوس به لپت
  • ۱۴ تیر ۹۷ ، ۱۳:۳۲
  • ناشناس طور
    • من که چیزی ندیدم ازت .
    ولی زمان میبره تا آدم هارو بشناسی .
    پاسخ:
    اوهوم زمان 
  • ۱۴ تیر ۹۷ ، ۱۴:۵۶
  • علیرضا صادقی
    • دختری هستی که زندگیت به معنای واقعی کلمه پارادوکس هست...
    تناقض رو حس میکنی
    میتونی در موردش حرف بزنی اما معمولا ساکتی و تو فکر
    از جمله اخلاقای خوبت میتونم بگم برات فرق نداره طرف مقابلت کی باشه به هرحال به درستی برخورد میکنی
    آماده ی نوشیدن یه فنجون قهوه کنار پنجره ای در حالی که بارون رو تماشا میکنی ( شاید ازش متنفرم باشی )
    من منتقد نیستم و از هیچ شخص خاصی انتقاد نمیکنم ( انتقاد میکنم درصورتی که خودم مشکل نداشته باشم یا اینکه همزمان تمام مردم رو به چالش میکشم ) پس در نتیجه نمیتونم نه قضاوتت کنم نه انتقاد
    و حرفی نیست دیگه اگه بود که میام و میگم :)
    پاسخ:
    که اینطور.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم