ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.
و تو
از
هر آنچه
تاکنون
دیده بودم
زیباتری

بایگانی

مهم دله که گیرکنه که گره بخوره...

جمعه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۲۱ ب.ظ

خوشبختی داشتن همه دنیا نیست.

خوشبختی اینه که با دلخوشیات ذوق کنی ...

خوشحال باشی ...

حس خوبی داشته باشی ...

ساختنه رویاهاته...

تلاش واسه هدفته...

خوشبختی اینه مهربونی و نفساتو با آدمایی که محبتو با همه وجودشون میفهمن شریک بشی...

خوشبختی اینه آرامش وجودت آرامش بخش باشه...

خوشبختی اینه خدا رو تو عمق وجودت حس کنی    و باور داشته باشی وقتی دست بنده خدارو میگیری خدا اون یکی دستتو محکم گرفته...



خوشبختی از نظر شما چی میتونه باشه؟

:)


  • ۹۵/۱۲/۱۳

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">