ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

جز نعره سلاحی نیست

يكشنبه, ۵ دی ۱۴۰۰، ۰۹:۳۹ ب.ظ

هوف 

باورم نمیشه انگار از وسط یه طوفان نجات پیدا کردم 

اونقدر اتفاق ها پشت بند هم افتاد که نمیدونستم از کدوم طرف کدومو جم کنم 

اما الان نشستم رو تخت اتاقمو دارم آکاردئون مهرداد گوش میدمو بخاطر میارم چطوری تونستم از پسش بر بیام 

میدونی الان اونقدر قوی ام که همه ترسامو گذاشتم کنارو کارایی که باید انجام دادم 

و خب از نظر ذهن ایده آل گرام انگار هنوز وایسادم همونجایی که بودم 

کاش میتونستم اونجوری که باید کنترلش کنم 

مهمه؟ 

اره خیلی چیزا مهمه 

اهمیت میدم ؟ 

نه چون خودخواه ترین آدم دنیاتو داری میخونی .

این فاصله گرفتن از عالمو آدم همیشه منو نجات داده 

این نبودنه واقعا حیات بخشه 

اصن نمیدونی چی میگم 

نمیتونم این درونگرا بودن عمیق از عمق عمق عمق وجودمو برات توضیح بدم 

نمیدونی چه چیزی توی وجود من هستو نمیتونم نشونش بدم 

همه از من یه تصور آروم بودن و خنثی بودن دارن و نمیتونن تصور بکنن توی بند بند وجود من هزارتا هزاااار تا هزاااارتا فکروخیال انبار باروت میشه 

اینکه وصل شدن این هزارتا غکر بهم پرش افکار وحشتناکی توی گوشه گوشه ذهن من را میندازه و من مجبورم واقعا مجبورم برا تمرکز کردن جون بکنم 

اما هنوز جذاب تر از همه آدمای اون بیرون بنظر بیام برا خودمم عجیبه 

حتی نمیتونی تصور کنی من هیچکدوم ازین حرفارو به هیشکی نمیگمو هیشکی ازشون خبر نداره و خب 

وای کاش میتونستم حس وسط قلبمو درارم بذارم کف دستت تا بذاری تو سینت و قلبت حسش کنه 

مثلا کاش میشد اینجا حس اپلود کرد و بقیه دانلودش کنن و بتونن یه سری فایلای تو ذهنتو تو ذهنشون باز کنن تا دیگه این همه ناتوانی توی کلمه پیدا کردنم به روم اورده نمیشد 

میتونم تا صب بنویسم 

از همه اون اتفاق تلخا و حس گهایی که این مدت تجربه کردمو کسی نفهمید اما خب بذا بمونه برا خودم 

آیم الایو !! 

البته هنوز 

راستی بهت گفتن اون روز تو عسلی یه خانوم سن بالارو دیدم اومد گفت من اندازه ده هزار تومن بادوم میخوام و اون آقاهه هفت تا اره هفت تا دونه بادوم گذاشت کف دستش 

و من یه تیکه از قلبمو تا ابد اونجا جا گذاشتم ؟ 

گفتم داشتم بالا میاوردم از ناتوانی ؟ 

گفتم اشکام اندازه اون هفت تا دونه هم نمیومد ؟ 

گفتم بعد اون تا اخر عمرم بادوم مزه زهر داره برام ؟ 

نه نگفته بودم مطمئنم نگفتم هیچوخ نگفتم 

اره همه جای دنیا بی پول هس 

همه جای دنیا 

ولی اینجا دقیقا اون نقطه ته ته ته ته ته این دنیاییه که گفتم 

چرا ؟ 

چون داری خودت میبینی دیگه گفتن نداره 

آها راستی 

آقای معلم هوارکش بهت گفتم وزارت بهداشت اعلام بی پولی کرد ؟ همون چس تومن حقوقی که توهماتت چند برابرش کرده بود کف خیابونم نمیدن 

حالا با سر آسوده سرتو بذار زمین البته قبلش کلاتو بنداز بالاتر 

البته یه فرق اساسی ای با ماها داری 

تو با اومدن اومیکرون کلاست تعطیل میشه ما میریم تو دل دلش 

بلکه تو و امثال تو زنده بمونید بیفتید به جون همین ماها 

اون باعث بانیشم به ریش جفتمون هر هر بخنده .

عصبانیم از عالمو آدم 

ولی آروم ترین خشمگین دنیا 

و البته ساکت ترین 

تا حالا نمیدونستم تنفر انقدر قدرتمنده الان میدونم .......

 

  • ۰۰/۱۰/۰۵
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.