ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

اره اینطوریا

پنجشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۹، ۱۰:۵۲ ب.ظ

اگه دوست داشتید بیاید باهم کتاب بخونیم :) 

  • ۹۹/۱۱/۱۶

نظرات (۲)

  • محمد منتصری
  • چه کتابی؟

    راستی مطلب کانال و آی دی مال کیه؟ به من هم میشه بدین
    پاسخ:
    پرایوته ایدیتونو بدید ادتون کنم 
  • SOYON & Li^^li
  • خاله تارا؟

    خاله چرا هی وب عوض می کنی😐

    من هی گمت می کنم

    تو وبه lisa rhee یکی درخواست بیوگرافی lisa رو خواسته

    من نمی دونم از کجا بیوگرافیشو در بیارم 

    می تونی خاله

    پاسخ:
    فقط قالبه 
    نه والا نمیشناسمش خاله 
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">