ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

باگ مسخره

شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۲۲ ق.ظ

حالم از پریود شدن بهم میخوره 

ازش متنفرم 

اینکه هر ماه مجبور باشی خالی شدن بدنتو تحمل کنی 

اینکه هر ماه حس کنی تو وجودت یکی داره شکمتو چنگ میزنه 

از شدت درد نتونی رو پاهات وایسی 

حس کنی مهره های کمرتو دارن از هم جدا میکنن 

و سردرد امونت نده 

و هیچ ورزش و جوشونده و دم کرده و نبات و گرمی و قرص و کوفتوزهرمار دیگه ای نتونه ارومت کنه

ته ته ته ته مزخرف بودنو بی عدالتی محضه 

واقعا دلیلش نمیتونه منو توجیه کنه 

واقعا نمیفهمم یا باید با pms درگیر باشیم یا با دردرش یا با خونریزیش و نهایتا با نبودنش 

و از همه بدتر از همشون بدتر اون جوشای بیخودی که صورتمون میزنه 

اخه این دیگه چه باگ مسخره ایه 

واقعا نمیفهممش 

و همش مجبورم تحملش کنم 

اونم دقیقا روزی که باید بشینم سه تا جزوه یه درس سه واحدی با یه استادی که فکر میکنه کنکوره ارشده بخونم

خیلی مسخرست 

خیلی 

  • ۹۹/۰۵/۲۵

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">