ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

All of you

يكشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۰۲ ب.ظ

حس میکنم این اهنگ توی عمق وجودم رخنه میکنه هر بار که گوشش میدم و هر بار که  چشمام رو میبندم بهش فکر میکنم حس گم شدن دارم توی یه دنیای خیلی غریبه و بزرگ انگار نامرئیم انگار هیچکس منو نمیبینه منو نمیشناسه و منو درک نمیکنه انگار اونقدر کوچیکم اونقدر محو شبیه مه اول صبح جاده 
انگار خودم فقط میدونم که قراره هیچ اتفاقی نیفته 
انگار بند شدن دلمو فقط خودم حس میکنم 
انگار فقط من میفهممش 
درسته خیلی سختی کشیدم 
خیلی بغضا قورت دادم 
رد خیلی اشکا رو لبم موند 
درسته جدا شدنا سنگین برام تموم شد 
اما تونستم رها کنم 
فقط بخاطر خودم
خود خود من بودی 
من با رها کردن تو در حقیقت خودم رو از بند رها کردم 
خودم رو رها کردم 
چون نمیدونی من عاشق خودم توی وجود تو شدم 
چون تو تیکه های گمشده منی که پیدا شدی و من عاشقانه دوستت داشتم 
رهات میکنم 
شبیه قاصدک نزدیک پاییز که ارزوتو میدی دستشو میسپاریش به باد هوای ابری و گرفته عصر اخرای شهریور 
میبینی اولین باری که تعریفت کردم گفتم شبیه هوای ملس دم صبح اخرای شهریوری 
حالا بعد چند سال برام شدی اون قاصدکی که ارزو میکنم قلبم اروم باشه و قلبمو ارزومو میسپارم دستت و میسپارمت دست باد تا رها بری و تجربه کنی و پرواز کنی و امیدوارم از ته دل بخندی 
برام بخندی 
برای من 
برای دل من 
درست شبیه امید وسط این اهنگ که منو امیدوار میکنه و هل میده سمت ادامه دادن
من برات مینویسم اما تو هیچکدومو نمیخونی شبیه فرود اخرای این اهنگ 
ولی منو نگاه کن 
من هنوز دوستت دارم
هنوز کلی دوستت دارم حتی اگه نباشی مثل همیشه بگی مرسی 
منم مرسی 
منم خیلی مرسی 
منم خیلی خیلی تورو مرسی 
مراقب قلب من سمت چپ قفسه سینت باش 
مراقب نفسای من با بالاپایین شدن قفسه سینت باش 
راستی من هیچوقت سرمو نذاشتم رو قلبت 
راستی من هیچوقت خال سمت چپ گردنتو نبوسیدم 
راستی من هیچوقت صدای نفساتو وقتی خوابی هارمونی نکردم تو دلم 
فقط اون یه باری که سمت چپ صورتمو بوسیدی صدای بوسیدنتو به یاد دارم و بارها فشار لب هات وقتی لب هام بین لب هات بود رو به خاطر اوردم 
تو خود منی 
برای من خود منی 
اره بهت تا حالا نگفتم اما من عاشقت شدم ‌...
اعتراف میکنم که عاشقانه عاشقت شدم 
خیلی عاشقانه تر از چیزی که انتظارشو داشتم

دوست داشتنی ترین دوست ترین داشتنی داشتنی ترین دوست من ..

 

 

  • ۹۹/۰۵/۱۹

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">