ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

خودت باش وانمود نکن

چهارشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۹، ۱۰:۲۲ ق.ظ

ما با راز هامون فقط و فقط برای خودمون نقطه ضعف و موقعیت دروغ میسازیم در بهترین حالت ادم بجای دروغ مجبور به سکوت میشه 

سکوت از روی اجباری که تحملش روزبه روز سخت تر و سنگین تر میشه 

منطقی تر که فکر کنی میبینی خیلی چیزها راز نیستن حق زندگی تو هستن اما بنا به شرایط به محیط و هزارویک چیز دیگه که ترس از هرچیزی چه درونی چه تغییر و یا ترس از ناتوانی در کنترل حتی اجازه نمیده همه خودت باشی تو قسمت های خاص از زندگی و شخصیتت 

تهش اینو میخوام بگم که اگر چیزی داره اذیتتون میکنه این اصلا طبیعی نیست و هرچقدر تلاش کنید با گذشت زمان چیزی درست نمیشه و فقط و فقط تحمل ادامه دادن سخت تر خواهد شد 

پس خودتون باشید و تاوان خودتون بودن هرچی که هست تهش سبکید و پشیمون نیستید و دیگه به اجبار سنگینی چیزی رو تحمل نمیکنید 

و السلام 

امضا یک به اصطلاح مقصر رها 

  • ۹۹/۰۱/۲۷

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">