ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

منحنی رشد

جمعه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۸، ۰۲:۰۶ ق.ظ
دلم برای مدرسه راهنماییم تنگ شده 
برای همه روزهایش 
بیشتر برای حال و هوای آن روزهایم دلم تنگ شده 
انگار وجودم پر بود از انرژی 
کاش بزرگ نمیشدم همان راهنمایی میماندم
کسانی که بودند و دیگر نیستند کسانی که نبودند و حالا هستند...
این من قرار هم نبود همان من چندین سال پیش باشد 
مادر شدن حس عجیبیست ...
خیلی عجیب 
  • ۹۸/۰۳/۱۰

نظرات (۶)

کسانی که نبودند و حالا هستن +++++
پاسخ:
بله هستن خدارو هزار مرتبه شکر 
  • مریم سادات موسوی
  • آره خیلی حس عجیبیه منم که باردار شدم همین حسو داشتم
    پاسخ:
    :) اوهوم
  • هیوا جعفری
  • چقدر مرور خاطرات و تغییراتمون حس خوبی داره البته اگه تنزل نکنه :/
    پاسخ:
    اگه ملت بذارن با این رفتارای خوشگلشون 😐😣
  • زهرا طلائی
  • من برعکس هیچوقت دلم برای اون دوره تنگ نشده. انگار معلق بودم و محو.
    پاسخ:
    الان بهتری?
     چیارؤ تغییر دادی؟ 
    از دوران راهنمایی متنفرم...
    پاسخ:
    نه به من خیلی بیشتر از دبیرستان خوش گذشت 
    مادر شدی ینی؟؟؟؟!!!!
    چه خوووب
    پاسخ:
    نه عزیزم فعلا یکی باید خودمو به فرزندخوندگی بپذیره 😐😶😂😅
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">