ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

Hich

دوشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۸، ۰۸:۰۱ ب.ظ

به من باشد میروم بام و زیر نم باران تکان خوردن نورهای دوردست را نگاه میکنم و به این فکر میکنم ته این همه جان کندن چه دستاوردی ممکن است باشد که آدم ها از این فاصله حتی شبیه مورچه ها هم هدفمند نیستند حتی شبیه موریانه های توی یک تکه چوب هم نمیتوانند باشند 

این موضوع عقب افتادن داشت اذیتم میکردم نشستم از بیرون قضیه را نگاه کردم دیدم عقب ماندن از چه اصلا ؟ رسیدن به چه ؟ 

هرچقدر فکر میکنم میبینم این همه اعصاب خوردی به یک طرف دنیا هم نیست تهش چه ؟ هیچ ...

این هیچ اصلا ربطی به یاس فلسفی و ناامیدی محض و مطلق ندارد 

اتفاقا برعکس آرامش عمیقی در جز به جز نوشتنش حس میکنم 

حس رهایی 

رها رها رها من 

انگار از بند اسارت آزادت بکنند و بگویند هر کاری دلت خواست بکن ولی تو بعد از کمی بمانی سر جایت ، تکان نخوری و به این فکر کنی الان دیگر از وقتش گذشته 

درست شبیه همان سکانسی که در متری شیش و نیم پیمان معادی به نوید محمد زاده میگوید برو  و نوید بعد از کمی دویدن می ایستد و برمیگردد و پشت سرش را نگاه میکند و دیگر هیچ حرکتی نمیکند 

آخ حس آن لحظه عجیب در وجودم ریشه دوانده بود و من فقط حواسم نبود 

همه مسیر برگشت به آن لحظه عمیقا فکر میکردم به اینکه چقدر برایم ملموس بود

  • ۹۸/۰۱/۱۹

نظرات (۲)

  • مجله اینترنتی چفچفک سایت تفریحی چفچفک
  • وبلاگ نویس قدیمی هستید شما...ایول
    پاسخ:
    نه اونقدرا 
    دقیقا این که فکر میکنم ببینم مثلا یه زمانی استرس خیلی زیادی بخاطر کارم داشتم و کلی حرص خوردم سرش الان مهمه اصلا؟ خیلی کمکم میکنه زیاد از چیزایی که تو حال هستن ناراحت نشم چون همشون تو تاریخ گم میشن!
    پاسخ:
    اره ارزش ندارن واقعا
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">