ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

بهار من :)

پنجشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۸، ۰۸:۳۶ ق.ظ

بهار رو از وقتی حتی وبلاگ نداشتم میشناسم 

عاشق نوشته هاش بودم 

میگم عاشق ینی وقتی یه پست بلند ازش میدیدم ذوق میکردم و هرچقدر که میخوندم دوست نداشتم تموم بشه نوشته هاش 

هیچوقت یادم نمیره بعد از مدتها تو اون شرایط سختم از ته دل خندیدم با اون پستی که دسشویی مدرسشو توصیف کرده بود اصن یه جوری که اشک از چشمام بی امان میریخت و نفسم بالا نمیومد 😂

دقیقا روزهایی که برای هر سال مدرسه رفتنش جینگیلی بینگیلی میخرید و عکساشو میذاشت یادمه از روزای مدرسه نوشتنش از مادربزرگش نوشتنش از اتفاقا از حسوحالش هنوزم همون حس روزای اولو دارم انگار کلمه به کلمه نوشته هاش میره میشینه گوشه دل آدم 

وای باورم نمیشه باورم نمیشه مدتها نشسته بودم و بزرگ شدنشو نگاه میکردم و گذر زمان برام حس نمیشد 

اینکه نوشت مدرسش تموم شده مثل یه شوک بود دلم میخواست بگم قبول نیست من تقاضای ویدئوچک دارم 

درسته هیچوقت ندیدمش اما یکی از ارزوهای سال تحویلم این بود خداجون ؟ بهار و رشته و دانشگاهی که میخواد ،  قبوله؟

 فقط چون اون ارامش و دلخوشی نوشته هاشو باز حس کنم اون تیکه کلاماش اون ددابظ نوشتن ته پستاش با لبخند باشه 

من ارزو میکنم هر اتفاقی افتاد ، تو دلت اروم باشه یه جورایی اونقدرا بهت مطمئنم که میدونم رسیدن بهش نیازی به ارزوی ما نداره خودت اون اتفاقی که بایدو به وجود میاری 

خلاصه که قربون اون داداش نوشتنای تو نظرات 

قربون اون صورت گرد و خوشگلت که فقط یه نیمچشو از پشت دوربین دیدم 

مراقب دلت باش 

امضا : تارا 

  • ۹۸/۰۱/۱۵

نظرات (۴)

ای جونم خواهر مهربون و با احساسام😍😍😍
الهی موفق باشه البته که نمیدونم کدوم بهار رو میگی🤪 ولی هر کسی که تو دوست داری منم دوست دارم😉
راستی سال نوت مبارک عزیزم ببخشید میدونم بی معرفت شدم 
پاسخ:
:)
وااای وااای وااای نیوشا 
دلم تنگ شده تنگا تنگ ...
سال نوی خودتم مبارک جان دل 
زمان چونان برق و باد در حال گذر هست.
منم یه بهاری میشناختم همین ددابظ رو مینوشت. شاید همون باشه.
پاسخ:
به راستی .
دقیقا همونه فقط یکی ازش تو دنیا هست :دی
:)
دل به دل راه داره عزیزم :*
پاسخ:
ماچ به لپای نرمالوت :)
منم با اینجور چیزی که تو نوشتی ذوق کردم :))
امیدوارم ببینیش زوود:)
پاسخ:
عزیزکم ...
اره امیدوارم :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">