ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

برای شما

چهارشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۷، ۰۲:۵۹ ب.ظ

امروز بعد دو ماه جواب ۱۰۰ تا کامنتی که مونده بود دادم 

امیدوارم ازم ناراحت نشده باشید که انقدر دیر شد 

همه نوشته هاتون برام کلی ارزش داره چون اینجا همیشه ادمای خوب که دوستن پیدا میشن و این خیلی باارزشه برام 

خواستم بگم مرسی منو همچنان میخونید تو همه حال 

  • ۹۷/۰۷/۲۵

نظرات (۴)

  • عبداله رضوی
  • پاینده باشید...
    پاسخ:
    مرسی 
  • حامد سپهر
  • واقعا نمیدونی کاکوتی چیه ؟؟:))

    جواب 100 تا کامنت ؟!! خسته نباشی دلاور خدا قوت پهلوان:)
    پاسخ:
    نه واقعا نمیدونم حتی نشنیده بودم تا حالا اسمشو 
    اره صد تا 
    سلامت باشید 
    آره دیدم مال من رو هم پاسخ دادید.
    ممنون.
    پاسخ:
    :)
    =)))) دوستای خوبی داری ۱۰۰ تا کامنت خیلی جذابه یادمه یه زمانی همینقدر سرم شلوغ بود
    پاسخ:
    نه چند نفرن برای اکثر پستام کامنت میذارن و خیلی با معرفتن :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">