ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

😄

شنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۷، ۰۲:۲۶ ب.ظ

اصلا مهم نیست چند بار ویس گذاشتم 

آقا من میخوام بازم ویس بذارم 😂

بیاید بگید چی بگم 

نظر پیشنهاد انتقاد سوال هررررررچی !

  • ۹۷/۰۴/۳۰

نظرات (۴)

  • دختری از جنس باد
  • خودتو معرفی کن 
    اسمت چند سالته اهل کجایی علایقت از چی بدت میاد 
  • پریسا سادات ..
  • خخخخخخ
  • ناسناس ط و ر
  • هر چی میخواد دلت تنگت بگوووو
  • محسن ارما
  • ها
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">