ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

موندن.

سه شنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۴۵ ب.ظ

زن بودن ، روی کره خاکی خیلی سخته .

فرق نمیکنه اهل کجا باشی       شرق یا غرب.     زن بودن در کل سخته .

اشرف مخلوقات باشی و دائم خاکستر شی سخته 

سنگ زیر آسیاب بودن سخته 

پله اول نردبون بودن سخته 


اما سخت تر از زن بودن ، زن موندنه...

موندن ینی نرفتن تو جلد عروسک های پشت ویترینی 

موندن ینی صامت نشدن تو قاب رو دیوار 


موندن ینی بدونی که توهم خالقی..

  • ۹۶/۰۹/۲۱

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">